داستان از اینجا شروع شد که از اونجایی که ما به واقع یک خانواده کشاورز زاده بودیم و شغل پدر بزرگ های ما کشاورزی و دامپروری بود و تمام دوران کودکی و نوجوانی ما توی چنین فضایی سپری شد، تصمیم گرفتیم که به اصل خودمون برگردیم و شغل پدر بزرگ ها رو پیشه کنیم. از اینرو شروع به جستجو کردیم برای خرید یک مزرعه که بتونیم اونجا به کشاورزی و دامپروری بپردازیم. جاهای زیادی رفتیم و ملک های متعددی رو دیدیم ولی هیچ کدوم باب دلمون نبودن! تا اینکه یکی از دوستان بابا یک دامداری نیمه کاره توی یک روستایی به نام بارده رو بهمون معرفی کرد. با توضیحاتی که داد دو دل بودیم که بریم ببینیم یا نه! چون گفت یک چهاردیواری هست که یک ساختمان نیمه کاره داره و یک چاه آب! خلاصه رفتیم و دیدیم و یک دل نه صد دل عاشقش شدیم! یک جای خیلی دنج و ساکت، از پشت به کوه و منظره ی مقابل هم مزارع روستای بارده و منطقه ی حفاظت شده ی شیدا. رفتیم پای معامله و خریدیمش و این آغازی بود برای کلی ماجرا که تلاش می کنم توی وبلاگمون و شبکه های اجتماعی با جزییات بیشتر براتون توضیح بدم.

طرح اصلی ما پرورش شتر بود و اسمش رو مزرعه ی پرورش شتر بهار گذاشتیم که بعدها به مزرعه ی کشاورزی گردشگری بهار تغییر یافت. ما مزرعه کشاورزی گردشگری بهار را به صورت خانوادگی اداره می کنیم و هرکسی بخشی از کار رو به عهده داره. مدیریت کلی مجموعه رو بابا و مادر انجام میدن: بابا بیشتر امور بیرونی و اغلب اداری رو پیگیری می¬کنه و مادر مدیریت داخلی مجموعه رو عهده دار هست. روزبه برادر دوم مسیولیت خرید و فروش رو بر عهده داره و به نوعی مدیر بازرگانی مون محسوب میشه، البته پیگیری امور پزشکی حیوان ها هم روزبه انجام میده . بابک فرزند اخر خانواده هم امور مالی و بانکی رو عهده داره و به نوعی میشه گفت مدیر مالی مزرعه است. من هم (محسن) فرزند اول خانواده هستم و در بخش مربوط به گردشگری انجام وظیفه می کنم. و اما عضو اصلی مجموعه آقا موسی هست که میشه گفت کلیه ی امور اجرایی داخل مزرعه مثل آذوقه دهی و رسیدگی و مراقبت از حیوان ها رو بر عهده داره

اعضای مزرعه

روزبه

امور بازرگانی

مامان

کارهای روزمره داخلی

بابا

کارهای روزمره بیرون

بابک

امور مالی

آقا موسی

امور اجرایی

محسن

گردشگری

نظر برخی از دوستان

محمد رضا ترابی

من و همسرم چند روز میهمان محسن و خانواده فوق العادش در مزرعه بودیم . واقعا خاطرات خیلی خوبی رو ثبت کردیم و راهنمایی های حرفه ای محسن که واقعا کارش رو بلده استفاده کردیم. از مهمان نوازیشون هم که هرچقدر بگم کم گفتم. به امید دیدار مجدد.

محمد رضا ترابی

از تهران

آرش شه بخش

من و همسرم چند روز میهمان محسن و خانواده فوق العادش در مزرعه بودیم . واقعا خاطرات خیلی خوبی رو ثبت کردیم و راهنمایی های حرفه ای محسن که واقعا کارش رو بلده استفاده کردیم. از مهمان نوازیشون هم که هرچقدر بگم کم گفتم. به امید دیدار مجدد.

آرش شه بخش

از تهران